از ابوهريره رضی الله عنه روايت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ قَالَ: مَنْ عَادَى لِي وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ، وَمَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ: كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ، وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا، وَرِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِي لأُعْطِيَنَّهُ، وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِي لَأُعِيذَنَّهُ، وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِي عَنْ نَفْسِ الْمُؤْمِنِ، يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَأَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ»: «الله متعال می فرمايد: هرکس با دوستان من دشمنی کند، من با او اعلام جنگ می نمايم. و بنده ام با چيزی به من نزديك نمی شود که نزد من محبوب تر از مواردی باشد که بر او فرض کرده ام. و همچنان با انجام نوافل به من تقرب می جويد تا اينکه محبوب من قرار می گيرد. و چون مورد محبت من قرار گرفت، من گوش او می شوم که با آن می شنود، چشم او می شوم که با آن می بیند، دست او می شوم که با آن می گیرد و پای او می شوم که با آن راه می رود؛ و اگر از من طلب کند، حتما به او عطا می کنم و اگر پناه بخواهد، حتما او را پناه می دهم. و در هر کاری که می خواهم انجام دهم، "تردد" من به اندازه ی قبض روح مؤمنی كه مرگ را نمی پسندد و من هم آزارش را نمی پسندم، نیست».
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «بَادِرُوا بالأعمال فِتَنًا كَقِطَعِ الليل المُظْلِمِ، يُصْبِحُ الرجلُ مؤمنا ويُمْسِي كافرا، ويُمْسِي مؤمنا ويُصْبِحُ كافرا، يبيعُ دينه بِعَرَضٍ من الدنيا»: «به سوی اعمال نيک بشتابيد پيش از فرارسيدن فتنه هايی که مانند شب تاريک هستند و انسان در صبحگاه مومن و در شب کافر می گردد يا شبانگاه مومن و صبحگاه کافر می گردد و دينش را در برابر کالای ناچيز دنيا می فروشد».
از صهیب بن سِنان رومی رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «عجَبًا لِأَمر المُؤمِن إِنَّ أمرَه كُلَّه لَه خَير، وَلَيسَ ذَلكَ لِأَحَد إِلَّا لِلمُؤمِن: إِنْ أَصَابَته سَرَّاء شَكَرَ فَكَانَ خَيراً لَهُ، وإِنْ أَصَابته ضّرَّاء صَبَر فَكَان خَيراً لَهُ»: «شگفتا از حال مؤمن که همه ی اوضاع و احوالش برای او خير است و کسی جز مؤمن، چنين وضعی ندارد: اگر با امر خوشايندی مواجه شود، شکر می کند و اگر دچار زيان و امر ناگواری گردد، صبر می نمايد؛ و اين برای او خير است».
از سهل بن سعد رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَةُ هَكَذَا»: «فاصله ی بعثت من تا قیامت به این اندازه است». و این فاصله را با اشاره ی دو انگشتش نشان داد.
از مستورد بن شداد رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: «مَا الدُّنْيَا في الآخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحدُكُمْ أُصْبُعَهُ في الْيَم، فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ!»: «دنيا در برابر آخرت به مانند اين است که يکی از شما انگشتش را در آبِ دريا فروبَرَد و آنگاه بنگرد انگشتش با چه مقدار از آب دريا بازمی گردد».
از عایشه رضی الله عنها روایت است که می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ أحَبَّ لِقَاءَ اللهِ أَحَبَّ اللهُ لِقَاءهُ، وَمَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللهِ كَرِهَ اللهُ لِقَاءهُ»: «هرکس دوست دار ديدارِ الله باشد، الله نيز ديدارش را دوست دارد؛ و هرکه ملاقاتِ الله را دوست نداشته باشد، الله نيز ملاقاتش را دوست ندارد». گفتم: یا رسول الله، اگر منظورتان دوست نداشتن مرگ است که همه ی ما مرگ را دوست نداريم؟ فرمود: «لَيْسَ كَذَلِكَ، ولكِنَّ المُؤْمِنَ إذَا بُشِّرَ بِرَحْمَةِ اللهِ وَرِضْوَانِهِ وَجَنَّتِهِ أَحَبَّ لِقَاءَ اللهِ فَأَحَبَّ اللهُ لِقَاءهُ، وإنَّ الكَافِرَ إذَا بُشِّرَ بِعَذابِ اللهِ وَسَخَطهِ كَرِهَ لِقَاءَ اللهِ وكَرِهَ اللهُ لِقَاءهُ»: «چنين نيست؛ مومن آنگاه که نويد رحمت، خشنودی و بهشتِ الله به او داده می شود، ملاقات الله را دوست دارد؛ در نتيجه الله نيز ملاقاتش را دوست می دارد. و کافر هنگامی که خبرِ خفت بارِ عذاب و خشمِ الهی را دريافت می کند، ديدار الله را ناپسند می دارد و الله نيز ديدارش را دوست ندارد».
از مرداس اسلمی رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «يَذْهَبُ الصَّالِحُونَ الأَوَّلُ فَالأَوَّلُ، وَتَبْقَى حُثَالَةٌ كَحُثَالَةِ الشَّعِيرِ أوِ التَّمْرِ لا يُبَالِيهُمُ اللهُ بَالَةً»: «انسان های نيکوکار يکی پس از ديگری می روند و افرادی باقی می مانند که مانند نخاله ی جو يا خرما بی ارزش اند و الله هيچ توجهی به آنها نمی نمايد».
از انس رضی الله عنه روایت است که می گوید: رسول الله صلى الله عليه وسلم چند خط رسم کرد و فرمود: «هَذا الإِنسَانُ، وَهَذا أَجَلُهُ، فَبَيْنَما هو كَذَلِكَ إِذ جَاءَ الخَطُّ الأَقْرَبُ»: «اين انسان است و اين اجلِ اوست؛ در اين ميان که انسان به زندگی و آرزوهایش سرگرم است، ناگهان خطّ نزديک تر - يعنی مرگش - فرا می رسد».
و از ابن مسعود رضی الله عنه روایت است که می گوید: رسول الله صلى الله عليه وسلم مربّعی رسم کرد و يک خط در وسط آن کشيد که از مربع خارج می شد و اطراف اين خط که داخل مربع قرار داشت، خط های کوچکی رسم نمود و فرمود: «هَذَا الإِنسَان، وَهَذَا أَجَلُهُ مُحِيطاً بِهِ - أو قَد أَحَاطَ بِهِ - وَهَذَا الَّذِي هُوَ خَارِجٌ أَمَلُهُ، وَهَذِهِ الُخطَطُ الصِّغَارُ الأَعْراضُ، فَإِنْ أَخْطَأَهُ هَذَا، نَهَشَهُ هَذا، وَإِنْ أَخْطَأَهُ هَذا، نَهَشَهُ هَذا»: «اين - خط که داخل مربّع قرار دارد - انسان است و اين مربّع اجل اوست که او را احاطه کرده و اين خط که بيرونِ مربّع است، اجلِ اوست و اين خط های کوچک، حوادث و مشکلات هستند که اگر از يکی نجات يابد، گرفتارِ آن يکی می شود».